صفحات

۵/۰۴/۱۳۸۹

جادویم کن ای جادوگرزمان
تا به طلسمت آلوده گردد نحوست طالعم
شرم از جبینت میزدایم ای تاریکی اگر دمی
نور را میهمان دامانت کنی
متن:از خودم
پ.ن.1-از بچگی دلم یه چوب جادو می خواست

هیچ نظری موجود نیست: